استاندارد طلا و اصل پیریت: به سمت یک قاب مرجع تکمیلی

  • 2021-02-2

این یک مقاله با دسترسی آزاد است که تحت شرایط مجوز انتساب Creative Commons (CC توسط) توزیع شده است. استفاده ، توزیع یا تولید مثل در سایر انجمن ها مجاز است ، مشروط بر اینکه نویسنده اصلی (ها) و مالک (های) حق چاپ (دارایی) اعتبار داشته باشند و با توجه به عمل دانشگاهی پذیرفته شده ، انتشار اصلی در این ژورنال ذکر شده است. بدون استفاده ، توزیع یا تولید مثل مجاز نیست که این شرایط را رعایت نمی کند.

چکیده

در پزشکی و علوم اجتماعی ، عبارت "استاندارد طلا" اغلب برای توصیف یک شی یا رویه ای که به طور واضح در ژانر آن توصیف شده است ، استفاده می شود ، که در مقابل آن باید سایر موارد مقایسه شود. نمونه هایی از این استفاده به راحتی در نشریات دقیق بررسی شده ، که توسط ناشران آزمون مطرح شده است ، در دسترس است و در توصیف روشهای محققان علوم اجتماعی ظاهر می شود. این عبارت به طور دقیق اقدامات ، آزمایشات و ابزارها را که معمولاً پذیرفته شده است توصیف نمی کند. در عوض ، توصیف کننده می تواند مبهم و گمراه کننده باشد. در این مقاله مروری بر تاریخ استاندارد طلا و کاربردهای فعلی آن در پزشکی و علوم اجتماعی ارائه شده است. ما استفاده از عبارت "استاندارد طلا" را زیر سوال می بریم و استفاده عملیاتی اضافی از "اصل پیریت" را به عنوان یک قاب مرجع کمتر پیش فرض پیشنهاد می کنیم. در تفکر در مورد اعتبار و استانداردها ، اصل پیریت امکان درک استانداردها را به عنوان سازه های معتبر و نه ثابت در علوم رفتاری و بهداشتی فراهم می کند.

واژه‌های کلیدی: استاندارد طلا ، تاریخ طلا ، اعتبار سازه ، تفسیر استاندارد طلا ، اصل پیریت

معرفی

در این مقاله ، ما یک بررسی اولیه از ماهیت طلا ، چگونگی پیوند آن به مفهوم استاندارد طلا و کاربردهای این استاندارد در قلمرو علمی ارائه می دهیم. ما برنامه های خاص این معیار را به علوم اجتماعی و بهداشتی در نظر می گیریم و سپس اصل پیریت را به عنوان وسیله ای برای تجدید نظر در استاندارد طلا در این مناطق به صورت عملیاتی پیشنهاد می کنیم ، اما لزوماً در نشریات ارائه نمی شود. از آنجا که توسعه استاندارد طلا به عنوان بیان ارزش بالا از یک مسیر خطی پیروی نکرده است ، ما با یک تاریخ مختصر از طلا در تمدن بشری شروع می کنیم.

پیروزی طلا

گوفر و همکاران.(1990) از جمله بسیاری از انسان شناسان است که در مورد نمادگرایی فرهنگی آثار باستانی طلا در گورستان های خاورمیانه تا 6000 سال پیش نوشتند. این نویسندگان گزارش های طلای موجود در غارهای سرخپوشان را ذکر می کنند ، اگرچه هیچ مدرک روشنی مبنی بر ارزش گذاری طلا یا بیش از آنچه که به طور تصادفی در این سایت ها وجود دارد ، وجود ندارد. در حقیقت ، فرهنگ های باستان همیشه طلا را برای ارز ، زینت یا برنامه های کاربردی در متالورژی مطلوب نمی دانستند. برخی از دوره های تاریخ بشر ، نقره را به شدت کسب کرده اند ، از جمله در زمان امپراتوری روم.

به طور کلی، طلا ارزش بالایی داشته است: اما چرا؟رولات (2013) سنگ معدن طلا را با نقره، آهن، پتاسیم و بسیاری از عناصر دیگر در جدول تناوبی مقایسه کرد. او به این نتیجه رسید که طلا دو ویژگی قانع کننده دارد. از نظر شیمیایی غیر واکنشی است، به طوری که طلای هزاران سال پیش یافت شده در طول هزاران سال تقریباً ثابت مانده است. طلا نیز نسبتاً کمیاب است اما واقعاً کمیاب نیست و در مقایسه با بسیاری از عناصر ارزشمند دیگر، استخراج آن از گوشته سیلیکات زمین دشوار نیست. خواص شیمیایی طلا ممکن است با ویژگی‌های مثلاً پلاتین که نقطه ذوب بسیار بالاتری دارد و متراکم‌تر است، متفاوت باشد. استخراج پلاتین دشوارتر است، واقعیتی که تا حدی هزینه بالاتر آن را نسبت به سنگ معدن طلا توضیح می دهد. همچنین به همین دلیل است که طلا بر پول رایج و بعداً به عنوان نمادی فرهنگی برای اشیاء با ارزش بالا تسلط یافت (فور، 2017). برای مقاصد ارزی، رایج ترین مقایسه طلا با نقره به عنوان فلز گرانبهایی است که برای ضرب سکه استفاده می شود. در واقع، هم طلا و هم نقره برای هزاران سال اهداف پولی تاریخی داشته اند. با این حال، نقره در سال 1717 زمانی که سر اسحاق نیوتن، استاد ضرابخانه سلطنتی بریتانیا، استاندارد طلا را به منظور کاهش جعل و ارتقای جایگاه دفتر خود پذیرفت، از دست داد (Belenkiy, 2013). نیوتن همچنین مفاهیم انحراف معیار و نمونه برداری را برای ارزیابی وزن گینه بریتانیا توسعه داد، سکه ای حاوی یک چهارم اونس طلا که بین سال های 1663 و 1814 ضرب شد.

منشأ عبارت "استاندارد طلا"

یکی از منابع اصلی زبان‌شناختی، StackExchange (2016) زبان و کاربرد انگلیسی دو منشأ به همان اندازه قابل اثبات عبارت «استاندارد طلا» را ارائه می‌کند. یکی مفهومی است که در آن یک اجماع اجتماعی حول ارزش درک شده اشیا یا رویه‌ها ایجاد می‌شود و عنصر با بهترین کیفیت برچسب طلا مانند را به دست می‌آورد. منشأ دوم، استاندارد تحت اللفظی طلا به عنوان معیار متعارف برای تبدیل ارز در بازارهای جهانی است. از نظر تاریخی، بازارهای مالی ارزش یک ارز جدید را با مقایسه آن با مقدار استاندارد طلا برای اهداف تجاری تعیین می‌کنند (کلاسن، 2005). بازارهای قرن هجدهم، مانند دوران مدرن، از استاندارد طلا به معنای استاندارد برتری یا استاندارد کمال استفاده نمی کردند. در واقع، کلاسن خاطرنشان کرد که بازار در مورد سودمندی استاندارد طلا تا زمان اتخاذ یک سیستم بهتر ارزیابی ارز بحث کرد.

این بحث ریشه‌شناختی به ظهور اصطلاح «استاندارد طلا» در زمینه‌های پزشکی می‌پردازد، که به نظر می‌رسد برای علوم اجتماعی و زمینه‌های علمی فیزیکی نیز کاربرد دارد. انتشار این اصطلاح در گفتمان عامه، و در رشته های پوزیتیویستی مانند پزشکی و علم، نشان دهنده پیروزی نمادین آن است، حتی اگر خود استاندارد طلا دیگر بر بازارهای مالی جهانی تسلط نداشته باشد. در عرصه علمی، توصیفگر «طلا» معمولاً مترادف «بهترین در نوع خود» است، بسیار شبیه تعریف اول در بالا. برای اهداف کنونی، عبارت ساده «بهترین در نوع خود» کمتر از مطلق‌گرایی و تأثیر شدید شناختی ناشی از تفسیر «معیار طلا» به عنوان نقطه کمال ناشی می‌شود.

استاندارد طلا و علوم اجتماعی

اصطلاح "استاندارد طلا" به دنبال نمونه علوم پزشکی ، در قرن بیستم به ادبیات علوم اجتماعی راه یافت. پس از سرمقاله رود (1979) در بایگانی پزشکی داخلی ، به عدم وجود استاندارد طلا برای اندازه گیری انطباق بیمار پرداخته است ، این اصطلاح بیشتر به نظر می رسد و در روانشناسی و سایر علوم اجتماعی به طور گسترده تر اعمال می شود. این گسترش انضباطی باعث لیلیفلد و همکاران شد.(2015) برای صدور این احتیاط برای متخصصان بهداشت روان در مورد استفاده از چنین اصطلاحات مشکل ساز: "ما یک لیست موقت از 50 اصطلاح متداول را در روانشناسی ، روانپزشکی و زمینه های متفقین ارائه می دهیم که باید از آنها اجتناب شود ، یا در بیشتر مواردی که از آن استفاده می شود و با احتیاط های صریح استفاده می شود"(ص 2). لیلینفلد و همکاران. به عنوان "استاندارد طلا" در محبوب (به جای حس در نظر گرفته شده) به عنوان پادزهر اصل فساد و دانشمندان مقصر که از آن استفاده می کردند ، اشاره کرد. نویسندگان نگرانی های خود را به شرح زیر خلاصه کردند:

در حوزه های ارزیابی روانشناختی و روانپزشکی ، در صورت وجود ، "استانداردهای طلای" واقعی ، تعداد بسیار زیادی وجود دارد. اساساً تمام اقدامات ، حتی آنهایی که دارای اعتبار بالایی برای اهداف مورد نظر خود هستند ، لزوماً شاخص های قابل قبول ساختارهای مربوطه هستند […]. در نتیجه ، عمل گسترده در مورد مراجعه به اقدامات حتی معتبر از شخصیت یا روانشناسی ، مانند لیست چک لیست روانپزشکی Hare (2003) ، به عنوان "استانداردهای طلا" برای سازه های مربوطه خود (Ermer et al. ، 2012) ، است. گمراه کننده (به Skeem and Cooke ، 2010 مراجعه کنید). اگر نویسندگان قصد دارند از اقدامات به عنوان "اعتبار گسترده" مراجعه کنند ، آنها باید به سادگی این کار را انجام دهند (لیلینفلد و همکاران ، 2015 ، ص 4).

روانشناسی و ارزیابی روانشناختی

سوء استفاده های اساسی از عبارت استاندارد طلا از نظر تست ها و اندازه گیری ها وارد واژگان روانشناسی حرفه ای و علمی شده است. در این زمینه ، لازم به ذکر است که اعتبار سازه تست ها هرگز یک موضوع ساده نیست. در استانداردهای آزمایش آموزشی و روانشناختی ، انجمن تحقیقات آموزشی آمریکا و همکاران.(2014) ، با انجمن های خواهر و برادر خود ، اظهار داشت که به ندرت در صورت وجود یک معنای یا تفسیر معتبر واحد وجود دارد که می تواند به یک نمره آزمون وصل شود (ص 11). در عوض ، 25 استاندارد متمایز برای اعتبار تست ها مشخص شده است ، از جمله نمونه های هنجاری ، روابط با سایر متغیرها و تفسیرهای اندازه گیری اندازه اثر.

به دنبال این نقطه شروع کلی ، ما به مقیاس اطلاعات بزرگسالان Wechsler (WAIS ؛ Wechsler ، 1955) و تجدید نظر های آن ، که بیش از شش دهه یک اقدام محبوب و مفید را اثبات کرده اند ، نگاه می کنیم (ویس و همکاران ، 2010). در یک بررسی دقیق ، هارتمن (2009 ، ص 85) جدیدترین نسخه WAIS (Wais-IV ؛ Wechsler ، 2008) را به عنوان "بازگشت استاندارد طلا" ستود. این ادعا از نظر نحوه مقایسه WAIS با سایر اقدامات موجود در این زمینه ، نظارت دارد.

اول ، WAIS اصلی و تجدید نظر های بعدی با استفاده از یکی از تئوری های بسیاری از اطلاعات توسعه یافته است. اندازه گیری اطلاعات کمتر محبوب استنفورد-بینه محصول یک تئوری رقیب است که به وضوح کمتر مفید نیست ، یا کمتر معتبر است. در واقع سلیکین و همکاران.(2014) همبستگی بالایی بین دو آزمایش ، اعتبار همگرا بالا و یافته های cogent گزارش کرده است که هر دو آزمایش یک سازه یکسان را اندازه گیری می کنند. علاوه بر این ، عبارت "استاندارد طلا" ، همانطور که برای متغیرهای روانشناختی مانند هوش استفاده می شود ، ممکن است در مورد سازه های پیچیده اجتماعی که از نظر جمعیت ، تنظیم و زمینه متفاوت هستند ، صدق نکند. Stanford-Binet 5 نمرات ضریب هوشی را در طیف وسیع تری از عملکرد فکری گسترش می دهد و مبنای دیگری را برای زیر سوال بردن تکلیف مشترک استاندارد طلا به WAIS-IV فراهم می کند.

چک لیست روانپزشکی اصلاح شده (PCL-R ؛ Hare ، 2003) یکی دیگر از اقدامات روانشناختی است که اغلب به عنوان "استاندارد طلا" گمراه شده است ، در این مورد برای اندازه گیری روانپزشکی (ویتاکو و همکاران ، 2005). روانپزشکی در صفاتی مانند کمبود اضطراب ، دفع ، رفتارهای ضد اجتماعی یا غیرمسئولانه و رفتارهای دستکاری شده تجلی می یابد. اگرچه PCL-R بدون تردید متداول ترین اندازه گیری روانپزشکی است ، محققان در مورد کاربردها و محدودیت های آن موضوعات اساسی را مطرح کرده اند (Skeem and Cooke ، 2010 ؛ Cox et al. ، 2013 ؛ Murrie et al. ، 2013). برای اینکه افراد بتوانند نمره بالایی در این اقدام کسب کنند (نشان می دهد که آنها بسیار روانی هستند) ، آنها باید معیارهای رفتارهای ضد اجتماعی و جنایی را رعایت کنند (Forouzan and Cooke ، 2005 ؛ Blackburn ، 2007). بحث و جدال دقیقاً همان چیزی است که PCL-R اقدامات می کند ، که به نوبه خود در مورد اینکه آیا توصیف کننده استاندارد طلا ، همانطور که در حال حاضر استفاده می شود ، برای ارزیابی های مبتنی بر PCL-R از روانپزشکی مناسب است.

بازاریابی اقدامات روانشناختی همچنین به عبارت "استاندارد طلا" ، گاهی اوقات با آگاهی از محدودیت های توصیف کننده می پردازد. به عنوان مثال ، مگی م. ریس ، رئیس انتشارات IDS ، نوشت که مشخصات انگیزه ای از ناتوانی های توسعه ، "... نشان دهنده" استاندارد طلا "در زمینه خود است."علائم نقل قول استفاده شده توسط REISS ، استفاده واجد شرایط از این عبارت را نشان می دهد. با این وجود ، واضح است که استفاده از این عبارت نمونه ای از بازاریابی بیش از حد به جای ارزیابی عینی مشخصات انگیزه Reiss برای اهداف تشخیصی است.

کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ، چاپ پنجم (DSM-5 ؛ انجمن روانپزشکی آمریکا ، 2013) نمونه دیگری از نحوه استفاده از "استاندارد طلا" در زمینه سلامت روان است. پرلین (2015) پس از بررسی قوانین ایالتی و فدرال ، گزارش داد كه شاهدان خبره مرتباً از DSM-5 به عنوان استاندارد طلا برای تشخیص بیماری روانی یاد می كنند. اگرچه DSM برای چندین دهه به عنوان استاندارد طلا مشخص شد ، اما برخی از محققان (به عنوان مثال ، Pickersgill ، 2014 ؛ Browne ، 2017 ؛ Bachem and Casey ، 2018) استدلال کرده اند که قابلیت اطمینان تشخیصی DSM-5 توسط مشکلات در ساخت و سازها به خطر افتاده استمفهوم سازی ساده از تشخیص ها. فراخوان رود (1979) برای ادامه جستجوی استاندارد طلا در علوم پزشکی متناسب با دیدگاه عملی تر از DSM به عنوان یکی از بهترین طبقه بندی هایی که در حال حاضر برای تشخیص در دسترس است ، و دشواری تعیین اعتبار برای همه شرایط و زمینه ها را تشخیص می دهد.

یک مسئله اضافی در توصیف DSM-5 به عنوان استاندارد طلا برای اهداف تشخیصی ، مربوط به طبقه بندی آماری بین المللی جایگزین بیماری ها و مشکلات بهداشتی مرتبط با آن ، تجدید نظر 10 ، اصلاح بالینی (ICD-10-CM) است. ICD-10-CM تشخیص ، علائم و روشهای موجود در بخش بهداشت را طبقه بندی می کند. DSM-5 فقط شامل اختلالات روانشناختی است ، در حالی که ICD-10-CM شامل تشخیص مشابه و همچنین سایر شرایط پزشکی است. وجود هر دو سیستم طبقه بندی این سؤال را مطرح می کند: در یک زمینه از دانش ، آیا می توان "استانداردهای طلا" معاصر وجود داشت؟

استاندارد طلا در علوم اجتماعی تجربی و کاربردی

استاندارد طلا در توصیف تحقیقات درمانی برنامه نویسی ، یا به عنوان یک استاندارد برای مداخلات رفتاری ، یا به عنوان مبنای انتقادات در هنگام عدم موفقیت این مداخلات ، در دو گور ظاهر می شود. در هر دو مورد ، معنای استاندارد طلا به معنای کمال غیرقابل دستیابی در مداخلات در دنیای واقعی است. به عنوان مثال ، Padian و همکاران.(2010) 36 کارآزمایی کنترل تصادفی (RCT) را برای اطلاعات در مورد اینکه آیا ختنه مردان ، واکسیناسیون و داروهای ضد ویروسی از انتقال HIV به شرکای جنسی جلوگیری می کند ، بررسی کرد. نویسندگان نتایج "مسطح" را گزارش دادند ، که آنها به پایبندی ضعیف یا طراحی ناکافی و اجرای پروتکل استاندارد نسبت داده اند. از نظر شاعرانه ، آنها در آغوش مکرر و مطلوب رویکردهای چندتایی پیوستند که "قدرت و قیمت مناسب را ارائه می دهد که آلیاژها مانند فولاد را بسیار مفید و بادوام می کند" (ص 10). Padian و همکارانش نسبت به فرضیات استاندارد طلا در علوم اجتماعی تجربی احتیاط کردند و "آلیاژ" از روش ها و خطوط چندین شواهد را در دستورالعمل های خاص برای پیشگیری از HIV توصیه کردند. به همین معنا ، چسنی (2006) تفکر در مورد روشهای تحقیق را به عنوان یک مدل سازگار و نه کمال گرا تشویق کرد.

به خوبی ممکن است که با استفاده از برچسب استاندارد طلا در مداخلات رفتاری ، استانداردهای RCT با پذیرش مجدد مسیری برای ارتقاء و پذیرش عناصر مثبت طراحی و روش باشد. به عنوان مثال ، Najavits (2015) نوشت که سؤالاتی در مورد میزان احتباس در برنامه های درمانی مورد ستایش برای اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) به این معنی است که ادعای برتری برای یک درمان PTSD بر روی حلقه دیگر حلقه توخالی است ، مگر اینکه آنها شرایط دنیای واقعی را به خود اختصاص دهنداین نرخ احتباس را هدایت می کند.

این نقد استفاده های مشترک از استاندارد طلا ممکن است به همان اندازه در مورد مداخلات مبتنی بر شواهد اعمال شود. به عنوان مثال ، Bovaird (2014) استدلال كرد كه سیاستهای سطح كلان ناشی از "بهترین شواهد" مداخلات رفتاری (مثلاً برای كاهش چاقی یا قطع سیگار) احتمالاً اگر سیاست گذاران فرض كنند كه مدل یك اندازه از همه جای همه را در خود جای می دهد ، شکست می خورند. گروه ها و شرایطبه همین دلیل ، بوویر ادعا کرد: "یک استاندارد طلا ممکن است (مانند اقتصاد) معلوم شود که یک معلولیت جدی در سیاست گذاری است" (ص 20). بازگشت به مفهوم سازی استاندارد طلا به عنوان یک مدل انعطاف پذیر در ادامه تکامل (دوگان ، 1992) به قابلیت خط مشی سیاست های یک اندازه در برنامه ریزی بهداشت عمومی می پردازد.

کلیر (2010) در سخنرانی ریاست‌جمهوری خود به انجمن جرم‌شناسی آمریکا، نگرانی‌های خود را در مورد ارزشی که برای آزمایش‌های میدانی تصادفی‌سازی شده (RFTs) (مشابه RCT) به‌عنوان استاندارد طلایی در جرم‌شناسی قائل شد، ابراز کرد. کلیر مدل یک اندازه مناسب برای رشته خود را به چالش کشید و به RFT ها به عنوان استاندارد طلا اعتراض کرد. کلیر به این نتیجه رسید که استاندارد RFT "بیشتر یک استاندارد مسی است تا طلا"، زیرا به نظر می رسد پروتکل ها یا معیارهای استاندارد شده خاصی را تداوم می بخشد که نیاز به رویکرد ظریف تر برای مداخلات رفتاری را ناامید می کند.

هاف (2010) و سامپسون (2010) نگرانی های مشابهی را در مورد جرم شناسی تجربی سخت ابراز کردند. آنها از استفاده از هر دو رویکرد کیفی و کمی برای شناسایی راه‌های موثر برای پیشگیری از جرم حمایت کردند، زیرا «این سؤالات [درباره اینکه چرا مردم توهین می‌کنند و چگونه جلوی آن را بگیرند] بسیار پیچیده‌تر از سؤال‌های مربوط به تأثیر درمان‌های دارویی است» (Hough, 2010).، ص 19). هاف به این نتیجه رسید که هیچ روشی در پیش بینی، کنترل یا پیشگیری از جرم و جنایت بهتر ثابت نشده است. به نتیجه مشابهی توسط سامپسون (2010) رسید که اعلام کرد «جرم شناسان باید از استفاده از زبان «استاندارد طلایی» (حتی در نقل قول!) صرف نظر کنند و به کار سخت انجام تحقیقات خوب ادامه دهند» (ص. 499).

معانی چندگانه استاندارد طلایی

تا اینجا، کاوش ما در مورد استاندارد طلا به گونه‌ای پیش رفته است که گویی مفهومی واحد ارائه می‌کند و گویی درک روشن و مشترکی از معنای آن وجود دارد. ما با این رویکرد شروع کردیم زیرا استفاده مدرن از "استاندارد طلا" اغلب به عنوان یک رویکرد غیرقابل انعطاف برای تحقیقات علمی ظاهر می شود. اگرچه برخی از کاربردهای رایج وجود دارد، اما شاید پنج معنای ممکن متفاوت از استاندارد طلا در علوم اجتماعی و رفتاری وجود داشته باشد. فهرست زیر مقدماتی است، اما به نظر می‌رسد این معانی از نظر فراوانی و ارتباط متمایز هستند.

به عنوان ستایش. در این کاربرد، نامیدن یک آزمون یا روش استاندارد طلایی ممکن است یک تأیید علمی ساده از ارزش باشد. این به عنوان مهر تأییدی برای یک روش خاص در یک زیر رشته یا رشته تحصیلی عمل می کند. این تفسیر قابل ستایش، کلاسن (2005) را بر آن داشت تا در مورد استفاده از اصطلاح "استاندارد طلا" در اصطلاحات مطلق گرایانه و کمال گرایانه احتیاط کند، انگار که این یک نقطه پایانی است. از یک طرف، کلاسن به ما یادآوری کرد که «استاندارد طلا» به عنوان معیاری برای ارزش یک ارز در مقایسه با طلا سرچشمه می گیرد، نه به عنوان یک مدال طلا برای بهترین یا حتی غیرقابل غلبه کردن استاندارد. از سوی دیگر، استاندارد طلایی در بسیاری از زمینه ها در استفاده از زبان انگلیسی، ستایش مثال زدنی است.

به عنوان تعالی. طرفداران برخی روش‌های کمی بیش از روش‌هایی که معمولاً به عنوان «سایر» یا با کیفیت پایین‌تر در نظر گرفته می‌شوند، گاهی اوقات برچسب استاندارد طلا را برای روش‌شناسی علوم اجتماعی خود به کار می‌برند. روش‌های کیفی (مثلاً برای مطالعات مشاهده‌ای) با این توصیف از «دیگر روش‌های پایین‌تر» مطابقت دارند، اگرچه آنها در حال حاضر بیشتر رویکردهای تحقیقاتی هستند. منتقدان روش‌های کمی به شدت به شکست‌های اجرایی، آماری و برنامه‌ای در تحقیقات تجربی اشاره می‌کنند که تفاوت‌های جمعیت، هدف و زمینه فرهنگی را نادیده می‌گیرند. عبارت استاندارد طلایی برای توصیف برتری در رویکردهای کمی استفاده شده است.

به عنوان آسپیراسیوناین استفاده ظریف تر است ، اما برخی از ناظران آن را در برنامه های PCL-R و DSM-5 و همچنین تکنیک ویرایش ژن CRISPR مشاهده کرده اند که به دلیل اثرات گسترده ای از هدف (Evers et al. ، 2014) مورد انتقاد قرار گرفته است. استفاده مفهومی از استاندارد طلا به عنوان هدف برای تحقیق و تعالی اندازه گیری ، یک کاربرد نادر اما مناسب تر است.

به عنوان دستگاه بازاریابی. بحث قبلی با استفاده از اصطلاح استاندارد طلا برای بازاریابی مشخصات انگیزه Reiss از ناتوانی های توسعه گزارش شده است. توصیف کننده در بسیاری از زمینه های بازاریابی دیگر رخ می دهد که در آن نام محصول شامل اصطلاح "استاندارد طلا" است. این برنامه ها شامل استاندارد طلای آب پنیر ، گل های استاندارد جهانی طلا ، پاداش های استاندارد طلا برای کارت های بدهی بانکی و تولید استاندارد طلای ساقه ها و پیچ ها است. با چنین کاربردهای گسترده ، استاندارد طلا در معرض خطر استفاده بیش از حد قرار دارد و به سمت ظرافت می رود. دیدگاه محبوب از استاندارد طلا از نظر استثنائی بر خلاف روش علمی است.

به عنوان یک مفهوم ساده ، که مانع شناختهای انعطاف پذیر می شود. شخص به طور خاص در مورد کیفیت استانداردهای به اصطلاح طلا در روانشناسی و سایر علوم اجتماعی نمی خواند. هیچ توضیحی قابل مقایسه با 18 کارات (یا 75 ٪ طلای خالص) یا طلای خالص 24 عیار وجود ندارد که دومی برای استفاده روزمره خیلی نرم است. نیکل ، روی ، نقره و آلیاژهای مختلف راه هایی برای بهبود قابلیت استفاده و دوام فلزات هستند. همان نیاز به روشهای متعدد در نظر گرفتن کیفیت طلا برای هر هدف عملی برای علوم اجتماعی قابل اجرا است. دیدگاه Claassen (2005) به دنبال بازگشت به مفهوم سازی استاندارد طلا به عنوان "بهترین ابزار موجود در زمان حاضر" به جای "سطح کمال است که هرگز نمی توان به دست آورد […]" (ص 1121).

در این مقاله به این نکته پرداخته شده است که چرا محققان نباید برای توصیف بهترین شیوه ها یا علوم اجتماعی دقیق ، از عبارت "استاندارد طلا" استفاده کنند. یک دلیل اساسی برای شک و تردید این است که یک استاندارد یک اندازه متناسب از تعالی ، تحقیقات خوبی را نشان می دهد. از این گذشته ، اگر این زمینه از قبل از طلا استفاده می کند ، چرا به دنبال آن هستید؟شاید یک احتیاط قانع کننده تر این باشد که این عبارت از اعتبار کاذب است که برای محقق ، پزشک و افراد غیرمجاز به طور یکسان گمراه کننده است. این مشکلات بحث ما را به بررسی اصل پیریت سوق می دهد.

اصل پیریت: یک مفهوم سازی تکمیلی

ما ساختار اصل پیریت را برای تکمیل ایده یک استاندارد طلا در مفهوم سازی تحقیق و عمل پیشنهاد می کنیم. این اصل به رسیدگی به پیش فرض تفسیر "یک راه برای کمال" کمک می کند. پیریت سولفید آهن است ، شایع ترین آنها در بسیاری از سولفیدها ، و همچنین به عنوان طلای کاذب یا طلای احمق شناخته می شود. برچسب False Gold به دلیل شباهت سطحی با ظاهر طلا به وجود آمد. طلا براق ، نسبتاً نرم و زرد روشن است. طلای کاذب به دلیل رنگ زرد برنجی و درخشش فلزی ، سابقه اشتباه در طلای واقعی را دارد. این به معنای داشتن ارزش واقعی در بازارهای ارزی نادرست است. با این حال ، پیریت سابقه طولانی در مورد یک ماده معدنی عمیقاً مفید در توسعه انسانی و کاربردهای معاصر دارد. ریکارد (2015) در حجم قطعی خود در پیریت ، با مشاهده نقش اساسی آن در روشنایی آتش در تمدنهای باستان و تهیه مواد برای نقاشی های غار آغاز می شود. وی در ادامه نقش کریستال های پیریت و یک ماده اصلی را برای بسیاری از پیشرفت های علمی فعلی توسعه می دهد. وی توضیح می دهد که چگونه پیریت نقش اساسی در توسعه کریستالوگرافی و چگونگی استفاده از گوگرد از پیریت در طیف قابل توجهی از برنامه ها ، از صنعت اسلحه مدرن گرفته تا استخراج فلز و از صنعت الکترونیک گرفته تا مطالعه رادیکال های آزاد ایفا کرده است.

چرا یک اصل پیریت را به عنوان یک روش تکمیلی در مورد استانداردها ، به جای گفتن استاندارد نقره ، در نظر بگیرید؟پاسخ این است که پیریت قبلاً از نظر زبانی و بصری با طلا مرتبط است. حتی با وجود برچسب نامشخص خوب Fool ، این یک ماده معدنی مفید و معنی دار در زمینه های متنوعی است.

ما پیشنهاد نمی کنیم که ، در انتشارات تحقیقاتی ، محققان باید بیان کنند که روش ها یا اقدامات به یک استاندارد پیریت رسیده است. این امکان قابل توجهی برای تمسخر را باز می کند. با این حال ، دلایل مهمی وجود دارد که این اصل را در تفکر در مورد تعالی در روشهای تحقیق و ادبیات علوم اجتماعی گنجانده است. اول ، اصل پیریت از Hyperbole به عنوان یک نگرانی اصلی استفاده نمی کند. این معانی مازاد مرتبط با کلمه "طلا" را از بین می برد. این واقعیت که پیریت به عنوان طلا کاذب گفته می شود ، احساس فروتنی را در استفاده از آن تقویت می کند. به معنای موازی ، درک ساختارهای علوم اجتماعی ناقص است. ارزش این سازه ها با بیش از حد روش شناختی ، تعصبات ضمنی و از دست دادن حدت اجتماعی و فرهنگی کاهش می یابد. از جمله برچسب پیریت در تفکر علوم اجتماعی نشانگر آگاهی از چنین محدودیت هایی برای اهداف احتیاطی است. اصل پیریت به دنبال این است که علوم اجتماعی را از استفاده بیش از حد از استاندارد طلا خارج کند زیرا این یک قاب مرجع مثبت و یک بعدی است. به عبارت دیگر ، ممکن است زمان مناسب برای استفاده آزمایشی از ساختار فروتن پیریت در واژگان علمی و حرفه ای باشد.

به همین دلایل ، یک قاب پیریت یک افزودنی مفهومی متوسط در علوم رفتاری مفید است. این توضیحات مفید مفید برای افزودن انعطاف پذیری آن در بحث در مورد DSM-5 ، روشهای تحقیق و مداخلات مختلف مثبت گرایانه اعمال می شود. تأیید محدودیت های این مفاهیم در تحقیقات آنها را در یک چارچوب مرجع انعطاف پذیر تر قرار می دهد.

نتیجه

منطقی است که نتیجه بگیریم که هیچ استاندارد طلایی در مفهوم سازی استفاده از اصطلاح "استاندارد طلا" در هر دو سطح متا و عملی وجود ندارد. هیچ مقدار تحلیل تاریخی، زبانی یا پژوهشی احتمالاً استفاده از آن را متوقف نخواهد کرد. در واقع، اگر دستگاه‌های زبانی را که سطوح کارت‌های اعتباری و برنامه‌های پرواز مکرر را شناسایی می‌کنند - آبی یا سبز، نقره‌ای، طلایی، یاقوت کبود، پلاتین، تیتانیوم و غیره - بر روی برچسب‌های علمی و پزشکی تعمیم دهیم، ممکن است اغراق‌های مختلف افزایش یابد. وظیفه خواننده منتقد و دانشمند محتاط این است که به همه این گونه اغراق ها با شک و تردید بنگرد. اینطور نیست که روش ها و محصولات مفید در دسترس نباشند. مسئله این است که چقدر در جنبه های هذلولی خرید می کند.

مشارکت های نویسنده

مفهوم اولیه اصل پیریت همانند تاریخچه طلا و استاندارد طلا توسط SB توسعه داده شد. وظایف بررسی ادبیات به طور مساوی با SB که مسئولیت ادبیات روان‌شناختی را بر عهده گرفت و BL مسئولیت ادبیات پزشکی و جامعه‌شناسی را بر عهده گرفت. مقایسه پیریت با طلا و توسعه و استفاده از اصل پیریت به عنوان جایگزینی برای استاندارد طلا به طور مشترک انجام شد.

تضاد منافع

نویسندگان اعلام می کنند که این تحقیق در غیاب هر گونه روابط تجاری یا مالی که می تواند به عنوان تضاد منافع بالقوه تعبیر شود، انجام شده است.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.