اگر می خواهید در بازی موقعیت خود موفق شوید ، یکی از کلیدها ایجاد خطوط افقی زیادی است. شما می توانید کامل های خود را تنظیم کنید که موقعیت آنها را مطابق با اینکه در کنار توپ قرار دارند یا نه ، تنظیم کنید ، اما نزدیکترین بازیکن به حامل توپ معمولاً به دنبال موقعیتی از سایه بازیکن فشار دهنده خواهد بود تا بتواند با یک پاس کوتاه برخورد کند یابا هدف یک توپ بلند ، موقعیتی عمیق داشته باشید تا از پشت خط دفاع استفاده کنید. بازپرداخت در طرف دیگر ، به طور معمول یا در مناطق وسیع قرار خواهد گرفت تا در تیم ایجاد کند که می تواند هنگام تعویض نمایشنامه مورد استفاده قرار گیرد یا موقعیتی در Halfspace داشته باشد ، بنابراین بازیکن مورد استفاده برای تغییر طرف می تواند به سمت او منتقل شودمخالفان بال ، علاوه بر این ، موقعیت خود به طور مرکزی باعث می شود تا تیم موفق شود در انتقال موفق شود و توپ را به سرعت با Gegenpressing بدست آورد.
خطوط افقی:
بیایید نگاهی به بلژیک در مقابل ژاپن بیندازیم. در اوایل بازی بلژیک در مقابل فشار اول ژاپن از چهار بازیکن استفاده می کرد. بلژیک دارای 5 خط افقی ، با اضافه بار در فضاهای مرکزی ، اما این بدان معنی نیست که بلژیک در شرایط موقعیتی قرار دارد ، زیرا وقتی از مرحله 1 نسبی و دائمی بازی می کنند ، آنها قادر به کنترل مرحله بعدی نیستند ، با ژاپنبودن در برتری عددی. این امر به این دلیل است که با فاصله کم فشار می توانند 2vs1 را در همه شش بازیکن بلژیک ایجاد کنند ، در حالی که بلژیک فاصله طولانی با هر یک از آنها دارد. در این سکانس ، بلژیک در مقابله با فشار سایه ژاپن مشکل دارد و آنها را مجبور به توپ طولانی می کند ، زیرا آنها در انتقال از فاز 1 به 2 الگوی ندارند. بلژیک با ساخت سه نفره می تواند بسیار کارآمدتر باشد ، با داشتن ویتسلو De Bruyne با اشغال فضای جلوی و پشت هافبک مرکزی ژاپن ، در فضای مرکزی ، دو خط افقی و عمودی ایجاد می کنند. اگر بلژیک بتواند بازی را با یک/دو لمس بین آنها تغییر دهد ، می تواند سازمان ژاپنی را بیشتر کند.
خطوط عمودی
یک تیم میتواند خطوط افقی کمی داشته باشد، اما با داشتن خطوط عمودی زیاد، همچنان در بازی موقعیتی کنترل داشته باشد. در این مثال، من همان مسابقه را آنالیز خواهم کرد و فقط به ژاپن در مالکیت نگاه می کنم. ژاپن که فکر می کنم یکی از جنبه های مثبت این WC بود، با داشتن موقعیت های خوب زیادی در طول کمپین خود، ظاهراً در این زمینه بسیار کار کرد. آنها نشان دادند که ایجاد برتری موقعیتی لزوماً با داشتن برتری عددی محلی در فاز 2 نسبی نیست. بین خطوط عمودی 2 و 3 و 5 و 6 واضح است که بلژیک 6 بازیکن را قرار داده است، زیرا ژاپن بازیکنان را در فضای بین دو بازیکن قرار داده است. هافبک و دفاع، در داخل و خارج ویتسل و دی بروین. ژاپن با ایجاد یک عرض با سه بازیکن، 3 در مقابل 1، دو نفر در نواحی وسیع و یکی در نیمه فاصله، سمت توپ را کم بار می کند. مخصوصاً بازیکن در نیمهفضا مهم است، زیرا او از زیر سایه لوکاکو خارج شده است که این نیز به دلیل حضور بازیکن ژاپنی در نیمه خود است. این در نهایت باعث ایجاد مشکلاتی برای لوکاکو در پوشش فشار یک و نیم می شود. او با موقعیت یابی خود می تواند توپ را دریافت کند و بتواند بر مدافع راست راست بلژیک فشار بیاورد. علاوه بر این، ژاپن 3 تا 4 بازیکن در خط برتر دارد، که 5 مدافع بلژیک را به تساوی می کشد، که پرس موفقیت آمیز را برای بلژیک دشوار می کند و برای ژاپن در کنترل مناطق وسیع و دویدن در عمق کانال ها آسان است. به خصوص اوزاکو می تواند کلیدی باشد، اگر ژاپن بازی را سریع عوض کند.
پاس های کوتاه در مقابل پاس های بلند، برعکس
پپ گواردیولا اغلب در مورد ترجیح دادن پاسهای کوتاه صحبت میکند، زیرا خطر کمتری دارند، کنترل انتقالها به دلیل فاصله کوتاه پرس آسانتر است. اگر 5 متر در مقابل 20 متر باشد، پاس موفقیت آمیز آسان تر است. مورد آخر، باید کاملا واضح باشد.
در یادداشتی دیگر، فکر میکنم ناپولی در دوران ساری یکی از بهترین تیمهایی بود که تا به حال دیدهام، که پاسهای کوتاه رو به جلو را با سرعت و دقت بالا انجام میداد، اما پاسها فقط به دلیل موقعیتهای بازیکنان موفق و مؤثر بود. آنها با ایجاد اضافه بار عددی محلی، گاهی اوقات زیر بار عددی محلی اما دارای اضافه بار موضعی محلی، به حریف خود نفوذ کردند.
پاس کوتاه، فقط در صورتی موفق خواهد بود که گیرنده توپ وضعیت بدن خود را رو به خط کناری داشته باشد، اگر پاس با سرعت بالا باشد، به دی بروین نگاه کنید که این کار را انجام می دهد - احتمالاً بهترین در حال حاضر جهان در آن لحظه.، اگر پاس در خطی از حریف نفوذ کند.
پس چرا اگر برخی از بهترین تیم ها (کلوپ ها) در جهان از پاس های کوتاه با موفقیت عالی استفاده می کنند ، این پاس طولانی بسیار مورد استفاده قرار می گرفت؟پاس طولانی برای بازی کردن از فشار مخالفان بسیار مفید است. توپ طولانی از پیکفورد تا کین ، یکی از بیشترین استفاده های انگلیس ، زیرا آنها فاقد الگوهای و استراتژی در بازی آزاد بودند. توپ دوم بسیار مهم است زیرا توپ بلند معمولاً یک دوگانه 50/50 است ، بنابراین شما اغلب می خواهید توپ بلند را به خط بازیکن در آخرین خط مانند کین بکشید ، زیرا هافبک ها و وینگرها می توانند در داخل حرکت کنند و توپ دوم را انتخاب کنند، یا پاس بلند می تواند گسترده باشد ، با داشتن وینگر ، همانطور که من سیتی این کار را انجام می دهد ، با قرار دادن آن به هافبک تهاجمی یا بازپرداخت.
پاس بلند ، همچنین اگر حریف خطوط فشار زیادی داشته باشد ، می تواند کاملاً کارآمد باشد ، و شما یک حمله سریع (ER) در مقابل یک دفاعی نسبتاً آهسته (der) SE دارید ، زیرا شما می خواهید اسپرینت 1VS1 ، مهاجم معمولاً به سمت آن تبدیل می شود. هدف حریف و مدافع معمولاً پشت خود را به سمت هدف خود می اندازد و او را وادار می کند که بدن خود را 180 درجه بچرخاند ، که بدیهی است به مهاجم مزیت می دهد. تیم روی توپ ، سپس می تواند در نیمه خود بازی کند و در یک طرف خود بازی کند و حریف را وادار کند تا از جلو یا پشت خط دفاعی فضا را رها کند.
از فینال ، WC 2018 ، فرانسه در مقابل کرواسی. در این حالت ، این ایده خوبی است که Subasic ، یک توپ بلند بازی می کند ، زیرا فرانسه با فشار دادن یک و نیمی از شش بازیکن خود در جلو ، در فشار خود خوب عمل می کند ، اما کرواسی آماده نیست ، ویدا می توانست برداشت کندیک موقعیت پایین تر ، به Subasic اجازه می دهد کوتاه بازی کند ، با این که فرانسه فاصله طولانی دارد ، می توانست کار کند ، اما این نهایی است ، بنابراین من حدس می زنم که شما هیچ "شانس" نمی گیرید. این میدان برای کسب توپ دوم ، برای هر دو تیم مهمترین منطقه است. علاوه بر این مهم است که برای برزوویچ ، مودریچ و راکیتیک در منطقه مرکزی بسته شود ، بنابراین فرانسه نمی تواند در این انتقال پیش برود.
عبور از فاصله - فشار دادن فاصله
من فکر میکنم فاصله پاسها باید به فاصله پرس نزدیکترین حریف بستگی داشته باشد، زیرا اگر او دور باشد، یک پاس رو به عقب باید تا حد امکان کوتاه باشد، نه اینکه به حریف فرصتی بدهد تا سازمان دفاعی خود را بیشتر به سمت زمین حرکت دهد. اگر پاس به پهلو باشد، معمولاً مسافت پاس باید تا حد امکان طولانی باشد و حریف را مجبور به حرکت به پهلو کند و در داخل فضا ایجاد کند. همیشه بستگی به حریف و موقعیتهایی دارد که تیم شما در آن موقعیت خاص قرار دارد، زیرا فضاها در یک ثانیه باز/بسته میشوند.
بیایید نگاهی به این وضعیت بیندازیم، همچنین از فینال کرواسی مقابل فرانسه، فکر میکنم پریسیچ روی توپ است. برای من، او 3 گزینه دارد که می خواهم در آنها تحلیل کنم.
گزینه 1، پاس با کمترین فاصله، و همچنین فکر میکنم در این موقعیت هوشمندانهترین پاس به دلیل موقعیت کرواسی و پرسینگ فرانسیس است. کرواسی سه بازیکن جلوی توپ دارد که اگر او گزینه پاس را انتخاب کند می تواند تاثیرگذار باشد. فرانسه 9 بازیکن پشت توپ دارد، بنابراین اگر کرواسی سعی کند با یک پاس کناری حمله کند یا فشارش را بر فرانسه فشار دهد منطقی نخواهد بود. و دویدن رو به جلوعلاوه بر این، برای انتخاب گزینه 1، گیرنده می تواند بازیکن را در گزینه 2 اولیه بازی کند، یک پاس که در آن می تواند حریفان را جمع کند و سپس در حالت lay off به صورت گسترده بازی کند. گزینه منطقی نیست، زیرا مسافت پاس طولانیتر از فاصله پرس نزدیکترین حریف است، که آن را 1 در 2 میکند. اگر ورسالیکو در اولین لمس خود بازی کند و وینگر، ربیک میتواند به سرعت در موقعیت گسترده قرار بگیرد، او میتواند دوگانه 1 بر 1 را دریافت کند، که 50/50 میشود. در این شرایط، آن را «ایمن» بازی کنید، انتقالی را که نمیتوانید کنترل کنید، ریسک نکنید، بنابراین یک پاس کوتاه به عقب ترجیح داده میشود.
بازی کردن با هم تیمی که مزیت دریافت توپ را ندارد، ارزشی ندارد، در این مواقع باید با دریبل زدن به حریف برای انجام ترکیبات یا فقط تغییر بازی، حریف را جذب کنید. علاوه بر این، بازیکنی که مالکیت توپ را در اختیار دارد، اگر مزیت مالکیت توپ را ندارد، باید آن را پاس کند. برتری عددی محلی همیشه با برتری/تعادل موقعیتی برابر نیست.
مقاومت فشاری
توانایی بازی تحت فشار زیاد از طرف حریف ، اطمینان از اینکه سطح تصمیم گیری در سطح بالایی برگزار می شود ، و ادراک هنوز 360 درجه است. در طی سالها ، که در آن فوتبال را دیده ام و درک کرده ام ، مسی برای من بازیکن در بالاترین سطح برای انجام این کار است. او می تواند با عبور در سطح بالا یا دریبل ، مالکیت خود را حفظ کند. در تیم ملی با سطح بالایی از مقاومت مطبوعات بسیار دشوار است ، زیرا اگر یک بازیکن از هم تیمی های خود کمک نکند ، یک بازیکن فقط می تواند در اختیار داشته باشد. دلیل این امر ، برای به دست آوردن این الگوهای ، شما باید با فرکانس بالایی با این رفتار آموزش دهید ، با داشتن اصول واقعاً سختگیرانه و اصول اولیه به سمت آن که در آن موقعیت هایی که بازیکنان از آن استفاده می کنند ، باید بین یک رابطه قوی وجود داشته باشدبازیکنان نزدیک به یکدیگر در زمین ، سابق. 6 و 8 به سادگی زمان آن در تیم ملی نیست.
بنابراین نمونه ای از رئال مادرید در مقابل بارسلونا پیدا کردم ، که در آن Busquet به سمت هدف RM ، فشار زیاد از Kroos ، مودریچ نیز نزدیکتر می شود و رونالدو نیز در صورت از دست دادن توپ آماده است. Busquets توانایی دریبل در مقابل Kroos را دارد ، بنابراین او می تواند موقعیت بدن خود را تنظیم کند و در انتظار حرکت از هم تیمی ها و مخالفان خود است که در نهایت راکیتیک انجام می دهد و در پشت مودریچ اجرا می شود. اگر Rakitic این کار را انجام نداده بود ، Busquet احتمالاً به تازگی با آلبا بازی می کرد و ثانیه های توپ را بی فایده می کرد ، اما با توانایی او در حفظ فشار و حرکت از راکیتیک ، ثانیه بعد بارسلونا برای 1-0 امتیاز می گیرد. واد
هرچه بازیکن روی توپ فشار کمتری داشته باشد ، فرصت بیشتری وجود دارد که او تصمیم خوبی برای تیم خواهد گرفت. هرچه بازیکن روی توپ فشار بیشتری داشته باشد ، این احتمال بیشتر است که او از طریق خطوط حریف بازی کند ، بلکه فرصتی عالی برای از دست دادن توپ است.
در حالی که به تیمی که در اختیار است ، بازیکنان بیشتری حرکت می کنند که همزمان درک بهتری از الگوهای نشان می دهند و کدام رفتار مربی دوست دارد از بازیکنانش ببیند.
Busquet در برابر Kroos ، El Clasico.
موقعیت خارج از کشور
کنترل حریف و موقعیت های آنها در عین عدم کنترل توپ، در این جام جهانی بسیار مهم به نظر می رسد. این بدان معنی است که تیم بدون توپ در فشار خود خطوط ارسال را می بندد و همچنین فضاها را بدون توجه به اینکه بازیکن حریف روی توپ آن را به صورت عمودی یا افقی، از جناحین یا مرکز عبور می دهد، کنترل می کند. معمولاً یک تیم با موفقیت در موقعیت-آفبال، یک شکل ساعت شنی ایجاد می کند، ناحیه مرکزی را بیش از حد بارگذاری می کند و حریف را مجبور می کند تا به طور گسترده حمله کند.
در این مثال، اروگوئه به وضوح فضای مرکزی را کنترل می کند، بازیکنی که حامل توپ را فشار می دهد، در حالی که خط پاس را برای بازیکن بین خط میانی و خط دفاعی می بندد. کنترل منطقه 14 کلید اصلی است، زیرا معمولاً منطقه ای است که کمک اول و دوم از آن می آید. با وجود گودین و خیمنز از اتلتیکو مادرید، تصادفی نیست که اروگوئه در این زمینه عالی است، زیرا سیمئونه در اتلتیکو در سالهای گذشته بر این منطقه در فوتبال نخبگان اروپا تسلط داشته است.
اروگوئه با داشتن یک سانتر بلند از محوطه وسیع حریف راحت است، زیرا آنها فضای محوطه جریمه را به خوبی پوشش می دهند. علاوه بر این در اتلتیکو، حریف را در مرکز و خارج از محوطه جریمه میخواهند، زیرا در این صورت چهارچوب دروازه را تا حد ممکن کوچک میکنند، همچنین دروازهبان در درک خود بازی را جلوی خود میبیند و باعث میشود کنترل حرکات او آسانتر شود. و پیش بینی کنید که به کدام سمت بروید.
فرانسه در این مثال باید گزینه 1 را به جای 2 انتخاب کند، زیرا پاس کوتاه به عقب با کمترین فاصله پاس، این امکان را دارد که در داخل سازمان اروگوئه یک پاس رو به جلو بازی کند.
کنترل انتقال ها
انتقال یکی از کلیدهای کنترل مسابقه است ، زیرا هرج و مرج بوجود می آید و هر کس بتواند هرج و مرج را کنترل کند ، مزیت بزرگی دارد. بهترین راه برای آماده سازی برای انتقال ، دفاع از 2+ ، همیشه داشتن یک برتری عددی ، داشتن مارک مردانه و بازیکنانی است که از فضای جلوی آنها دفاع می کنند و خطوط عبور را می بندند. در این مثال ، آلمان آمادگی ضعیفی برای انتقال دفاعی دارد ، آنها منطقه مرکزی را کنترل نمی کنند ، به ویژه Ozil مهم است ، اگر او به داخل حرکت کند ، می تواند نقش مهمی در مالکیت داشته باشد. ورنر می تواند در اولین لمس خود توپ را به سمت او بیندازد ، و اوزیل رو به روی هدف حریف قرار دارد ، با این امکان که بتواند یک توپ تراشه ، ترکیبی را ایجاد کند ، با یک صلیب کم به کانال های مرکزی نفوذ کند. کره جنوبی ، در این شرایط ، می تواند در توپ شکستن بازی کند ، زیرا آلمان سعی می کند با عبور از یک لمسی در فضای بین خط میانی و خط دفاعی ، بازی را تسریع کند.
در انتقال دفاعی/تهاجمی ، 5-7 ثانیه بعدی بسیار مهم است. در انتقال تهاجمی ، بازی های بسیار مهم است که از طریق خطوط دفاعی حریف عبور می کند ، در حالی که آنها در تعادل موضعی نیستند. برای موفقیت ، آنها باید یک بازیکن در موقعیت گسترده ای داشته باشند ، حریف را مجبور به تصمیم گیری در تصمیم گیری می کند و یک بازیکن در موقعیت عمیق قرار می گیرد که خط دفاعی را تا حد ممکن به خود اختصاص می دهد. یک انتقال تهاجمی موفق اغلب زمانی اتفاق می افتد که پاس اول یا دوم ، به بازیکنی باشد که به سمت هدف روبرو می شود و توانایی دریبل به جلو و/یا عبور سریع ، به سرعت دارد. توپ باید هرچه سریعتر ممکن باشد تا حد ممکن حرکت کند. غالباً وقتی یک تیم در تلاش است از مرحله نسبی 2 به 3 برود ، یک انتقال اتفاق می افتد.